حلقه عشق

حلقه عشق
کلمات کلیدی

ویژه زوجین – طبق آیات و روایات

آموزش کامل شب زفاف

پاسخ جالب امام(ره) به سوالی درباره تعدد زوجات

اخلاق؛ گمشده خانواده مدرن

چگونه آبروداری کنیم؟

احساسات همسرتان را بفهمید

شوهرم را عوض کردم

زندگی ام عوض نشد

چرا امام با خانواده به کربلا رفت؟

عطر حسین (علیه السلام) در متن زندگی

سفارشات امام حسین علیه السلام برای زندگی زناشویی

چگونه کودکانمان را با پیام غدیر آشنا کنیم؟

عیدغدیر مبارک

قربانی کردن ؛ عبور از تردید

سالروزشهادت امام باقرعلیه السلام

مادران شیرده گوشت گوساله نخورند

در این عروسی فاقد هرگونه زینتی باشید+عکس

دل تان گنجشکی نباشد

ناگفته‌های زندگی شهیدباهنروشهید رجایی از زبان همسر

خرافه‌هایی که مانع فرزندآوری خانواده‌های ایرانی شده است

ایران شدیدترین روند کاهش نرخ باروری در جهان را دارد

زوج‌های جوان به‌جای وام ۳ میلیونی تسهیلات ۱۰ میلیونی دریافت کنند

«میم» تضمین کننده یک ازدواج موفق

میزان فطریه و کفاره چقدر است+پاسخ مراجع تقلید

شمه ای از اخلاق معاشرت

عید فطر و نقش آن در تحولات فردی و اجتماعی

زن ندهید

به جوان بی ‎نماز

ملاک هایی برای ازدواج دختران

چرا پیامبرصلی الله علیه و آله وسلم با خدیجهسلام الله علیها ازدواج کرد؟

آخرین نظرات
  • ۸ اسفند ۹۸، ۱۲:۴۸ - پوریا قلعه
    ممنون

احکام ازدواج _ آیة الله بهجت (ره)

سه شنبه, ۲۰ فروردين ۱۳۹۲، ۰۷:۵۰ ب.ظ

بنام خالق عشق


    عقد نکاح یا ازدواج عقدى است که به وسیله آن زن به مرد حلال مى شود و آن بر دو قسم است :
    1 ـ عقد دائم ؛ و آن عبارت است از ازدواجى که مدت در آن معین نشود و زنى را که به این صورت عقد مى کنند « دائمه » گویند.
    2 ـ عقد غیردائم ؛ و آن عبارت است از ازدواجى که مدت در آن معین شود و زنى را که به این صورت عقد کنند « متعه » یا « صیغه » مى نامند، مثل آن که به مدت یک ساعت یا یک روز یا یک ماه یا بیشتر عقد نمایند.

احکام عقد
    « 66 » در زناشویى دائم یا غیر دائم، باید صیغه عقد خوانده شود و تنها راضى بودن زن و مرد کافى نیست، و صیغه را یا خود زن و مرد مى خوانند، یا دیگرى را وکیل مى کنند که از طرف آنان بخواند.
    « 67 » وکیل لازم نیست مرد باشد، زن هم مى تواند براى خواندن صیغه از طرف دیگرى وکیل شود.
    « 68 » اگر زن کسى را وکیل کند که او را مثلاً ده روز به عقد مردى در آورد و ابتداى ده روز را معین نکند، در صورتى که از گفته زن معلوم شود که به وکیل اختیار کامل داده، آن وکیل مى تواند هر وقت که بخواهد او را ده روز به عقد آن مرد درآورد، و اگر معلوم باشد که زن، روز یا ساعت معینى را قصد کرده، باید صیغه را مطابق قصد او بخواند.

صیغه عقد دائم
    « 69 » اگر صیغه عقد دائم را خود زن و مرد بخوانند و اول زن بگوید : « زَوَّجْتُکَ نَفْسی عَلَى الصِّداقِ الْمَعْلُوم » ، یعنى : « خود را زن تو نمودم به مهرى که معین شده » ، و پس از آن مرد بلافاصله بگوید : « قَبِلْتُ التَّزویجْ » ، یعنى : « ازدواج را قبول کردم » ، عقد صحیح است ، و اگر دیگرى را وکیل کنند که از طرف آنها صیغه عقد را بخواند، چنانچه مثلاً اسم مرد احمد و اسم زن فاطمه باشد و وکیل زن بگوید : « زَوَّجْتُ مُوَکِّلَتی فاطِمَة ، مُوَکِّلَکَ اَحْمَد ، عَلَى الصِّداقِ الْمَعْلُوم » ، و سپس وکیل مرد بلافاصله بگوید : « قَبِلْتُ لِمُوَکِّلی اَحْمَد ، عَلَى الصِّداقِ » ، صحیح مى باشد .

صیغه عقد غیردائم
    « 70 » اگر خود زن و مرد بخواهند صیغه عقد غیر دائم را بخوانند، بعد از آن که مدت و مهر را معین کردند، چنانچه زن بگوید : « زَوَّجْتُکَ نَفْسی فِى الْمُدَّةِ الْمَعْلوُمَة عَلَى الْمَهْرِ المَعْلُوم » ، و سپس مرد بلافاصله بگوید : « قَبِلْتُ » ، صحیح است، و اگر دیگرى را وکیل کنند و اول وکیل زن به وکیل مرد بگوید : « مَتَّعْتُ مُوَکِّلَتی مُوَکِّلَکَ فِى الْمُدَّةِ الْمَعْلُومَةِ عَلَى الْمَهْرِ الْمَعْلُوم » ، پس بلافاصله وکیل مرد بگوید : « قَبِلْتُ لِمُوَکِّلی هکَذا » ، صحیح مى باشد .
 

شرایط عقد
    « 71 » بنا بر اظهر ، ترجمه صیغه عقد به فارسى یا زبان دیگر با وجود قدرت بر عربى کافى است ، و احتیاط مستحب عربى بودن صیغه است ، و براى کسى که آشنا به معناى عربى صیغه نیست و فقط مى داند که صیغه عقد، به این لفظ جارى مى شود، احتیاط مستحب این است که هم صیغه عربى و هم ترجمه اش را بخواند، و اکتفاکردن او به عربى خالى از تأمل نیست، و اگر نمى توانند صیغه عربى را بخوانند و یا وکیل بگیرند، قطعاً ترجمه کافى است.
    « 72 » کسى که صیغه عقد را مى خواند، چه براى خود و چه به عنوان وکیل، بنا بر احتیاط واجب، باید بالغ و عاقل باشد و در هنگام خواندن صیغه قصد ایجاد عقد نکاح داشته باشد، و اگر در حال مستى صیغه را بخوانند، عقد صحیح نیست.
    « 73 » ولىّ یا وکیل زن یا مرد که صیغه عقد را مى خوانند، باید زن و شوهر را به قصد و لفظ معین کنند و در صورتى که زن یا شوهر به لفظ یا قصد معین نشود، چه از روى غفلت باشد یا با قصد خلاف، عقد باطل است.
    « 74 » حضور دو شاهد عادل ، در عقد دائم و غیردائم لازم نیست، ولى احتیاط مستحب آن است که حضور داشته باشند .
    « 75 » زن و مرد باید به عقد راضى باشند، ولى اگر زنى را براى مردى بدون اجازه آنان عقد کنند و بعدا زن و مرد بگویند به آن عقد راضى هستیم، عقد صحیح است.
    « 76 » اگر زن و مرد یا یکى از آن دو را به ازدواج مجبور نمایند و بعد از خواندن عقد راضى شوند و بگویند به آن عقد راضى هستیم ، عقد صحیح است .
    « 77 » پدر و جد پدرى مى توانند براى فرزند نابالغ یا دیوانه خود، که در حال دیوانگى بالغ شده است، در صورتى که مصلحت باشد ازدواج کنند و بعد از آن که آن طفل بالغ شد یا دیوانه عاقل گردید ، نمى تواند آن را به هم بزند ، حتى اگر طفل ، پسر باشد بنا بر اظهر .

    « 78 » دخترى که به حد بلوغ رسیده و رشیده است، یعنى مصلحت خود را تشخیص مى دهد، اگر بخواهد شوهر کند، چنانچه باکره باشد بنا بر احتیاط تکلیفا باید از پدر یا جد پدرى خود اجازه بگیرد ؛ ولى در غیرباکره در صورتى که بکارتش به سبب شوهرکردن از بین رفته باشد ، اجازه پدر و جد پدرى لازم نیست .
    « 79 » اگر پدر و جد پدرى غایب باشند، به طورى که نشود از آنان اذن گرفت و ازدواج براى دختر لازم باشد ، یا در ازدواج نکردن ضرر یا حرج ( یعنى مشقّت شدیدى ) باشد ، و همچنین اگر پدر یا جد پدرى از ازدواج او با کسى که هم کفو اوست ، با وجود تمام مقدمات و شرایط ، ممانعت کنند ، و او نیز تمایل به ازدواج دارد و ازدواج هم به مصلحت او باشد ، با اجتماع تمام شرایط مى تواند ازدواج نماید .

موارد فسخ عقد
    « 80 » اگر مرد بعد از عقد بفهمد که زن یکى از این هفت عیب را دارد، مى تواند عقد را به هم بزند:
    1 ـ دیوانگى.            2 ـ بیمارى خوره.        3 ـ بیمارى برص.        4 ـ کورى.     5 ـ شل بودن، به طورى که معلوم باشد.        6 ـ افضا شده باشد؛ یعنى مجراى بول و حیض یا مجراى حیض و غائط او یکى شده باشد، ولى اگر مجراى حیض و غائط او یکى شده باشد، به هم زدن عقد مشکل است و باید احتیاط شود.     7 ـ گوشت یا استخوان یا غده اى در فرج او باشد، که مانع نزدیکى شود.
    « 81 » اگر زن بعد از عقد بفهمد که شوهر او دیوانه است، یا آلت مردى ندارد، یا عِنّین است و نمى تواند نزدیکى نماید، یا بیضه هاى او را کشیده اند، مى تواند عقد را به هم بزند.
    « 82 » اگر مرد یا زن، به سبب یکى از عیوب که در دو مسأله قبل گفته شد عقد را بهم بزند، از هم جدا مى شوند و طلاق لازم نیست.

    « 83 » اگر به علّت آن که مرد عِنّین است و نمى تواند نزدیکى کند، زن عقد را به هم بزند، شوهر باید نصف مهر را بدهد، ولى اگر به علّت یکى از عیوب دیگر که گفته شد، مرد یا زن عقد را به هم بزند، چنانچه مرد با زن نزدیکى نکرده باشد، چیزى بر او نیست و اگر نزدیکى کرده، باید تمام مهر را بدهد.

احکام عقد دائم
    « 84 » زنى که عقد دائم شده، نباید بدون اجازه شوهر از خانه بیرون رود، و باید خود را براى هر لذتى که او مى خواهد تسلیم نماید و بدون عذر شرعى از نزدیکى کردن او جلوگیرى نکند، و اگر در این امور از شوهر اطاعت کند، تهیه غذا، لباس، منزل و لوازم دیگرى که در کتب فقهى ذکر شده بر شوهر واجب است، و اگر تهیه نکند، چه توانایى داشته باشد، یا نداشته باشد، مدیون زن است.
    « 85 » اگر زن در کارهایى که در مسأله پیش گفته شد، اطاعت شوهر را نکند، گناهکاراست و حق غذا، لباس، منزل و همخوابى ندارد، ولى مهر او از بین نمى رود.
    « 86 » اگر در عقد دائم مهر را معین نکنند، عقد صحیح است و چنانچه مرد با زن نزدیکى کند، باید مهر او را مطابق مهر زنانى که مثل او هستند، بدهد.
    « 87 » اگر هنگام خواندن عقد دائم براى دادن مهر، مدتى معین نکرده باشند، زن مى تواند قبل از گرفتن مهر از نزدیکى کردن شوهر جلوگیرى کند، چه شوهر توانایى دادن مهر را داشته باشد چه نداشته باشد. ولى اگر قبل از گرفتن مهر به نزدیکى راضى شود و شوهر با او نزدیکى کند، دیگر نمى تواند بدون عذر شرعى از نزدیکى شوهر، جلوگیرى نماید.
    « 88 » در صورت فوت زن یا مرد قبل از دخول ، بنا بر اقوى ، مهر نصف مى شود.

متعه ( یا صیغه )
    « 89 » صیغه کردن زن، اگر چه براى لذت بردن نیز نباشد ، صحیح است .
    « 90 » زنى که صیغه مى شود اگر در عقد شرط کند که شوهر با او نزدیکى نکند ، عقد و شرط او صحیح است و شوهر فقط مى تواند، لذت هاى دیگر از او ببرد ، ولى اگر بعدا به نزدیکى راضى شود ، شوهر مى تواند با او نزدیکى نماید .
    « 91 » مرد مى تواند زنى را که صیغه او بوده و هنوز عدّه اش تمام نشده، بعد از تمام شدن مدّت ازدواج یا بخشیدن آن مدت، به عقد دائم خود در آورد.

« ازدواج هاى حرام »
    « 92 » ازدواج با زن هایى که به انسان مَحرَم هستند مثل مادر و خواهر و مادر زن حرام است.
    « 93 » اگر کسى زنى را براى خود عقد نماید، اگر چه با او نزدیکى نکند، مادر و مادرِ مادر آن زن و مادر پدر او، هر چه بالا روند به آن مرد مَحرَم مى شوند.
    « 94 » اگر زنى را عقد کند و با او نزدیکى نماید، دختر و نوه دخترى و پسرى آن زن هر چه پایین آیند، چه در وقت عقد باشند، یا بعدا به دنیا بیایند، به آن مرد مَحرم مى شوند.
    « 95 » اگر با زنى که براى خود عقد کرده، نزدیکى هم نکرده باشد، تا وقتى که آن زن در عقد اوست نمى تواند با دختر او ازدواج کند.
    « 96 » عمه و خاله پدر، عمه و خاله پدرِ پدر، عمه و خاله مادر، و عمه و خاله مادرِ مادر هرچه بالا روند، به انسان محرم هستند.
    « 97 » پدر و جدّ مرد، هرچه بالا روند، و پسر ونوه پسرى و دخترى او هر چه پایین آیند، چه در موقع عقد باشند، یا بعدا به دنیا بیایند، به زن او محرم هستند.
    « 98 » اگر زنى را براى خود عقد کند، دائم باشد، یا غیردائم، تا وقتى که آن زن در عقد اوست، نمى تواند با خواهر آن زن، ازدواج نماید.
    « 99 » انسان نمى تواند بدون اجازه زن خود، با خواهر زاده و برادر زاده او ازدواج کند، ولى اگر بدون اجازه زنش آنان را عقد نماید و بعدا زن بگوید به آن عقد راضى هستم، بنا بر اقرب اشکال ندارد.
    « 100 » اگر انسان قبل از آن که دختر عمه یا دختر خاله خود را بگیرد، نعوذ باللّه با مادر آنان زنا کند، بنا بر احوط، دیگر نمى تواند با آنان ازدواج نماید.
    « 101 » اگر با دختر عمه یا دختر خاله خود ازدواج نماید و پیش از آن که با آنان نزدیکى کند، با مادرشان زنا نماید، عقد آنان اشکال ندارد.
    « 102 » اگر با زنى غیر از عمه و خاله خود زنا کند، بنا بر اظهر ، مى تواند با دختر او ازدواج نماید، ولى احتیاط در عدم ازدواج است، ولى اگر زنى را عقد نماید و با او نزدیکى کند بعد با مادر او زنا کند، آن زن بر او حرام نمى شود، و همچنین است اگر پیش از آن که با او نزدیکى کند با مادر او زنا نماید.
    « 103 » زن مسلمان، نمى تواند با مرد غیر مسلمان ازدواج نماید و مرد مسلمان هم نمى تواند با زنان کافرى که اهل کتاب نیستند، ازدواج کند، ولى با زنانى که یهودى و یا نصرانى باشند، موقتا به صورت صیغه مى تواند ازدواج نماید.
    « 104 » اگر با زنى که در عدّه طلاق رجعى است زنا کند، آن زن بر او حرام مى شود، و اگر با زنى که در عدّه طلاق بائن، یا عدّه وفات است زنا کند، بعدا مى تواند او را عقد نماید.
    « 105 » اگر با زن بى شوهرى که در عدّه نیست، زنا کند، بنا بر اظهر مکروه است که بعدا آن زن را براى خود عقد نماید، بلکه احتیاط مستحب آن است که با او ازدواج ننماید، مگر این که زن از کار خود توبه نموده باشد.
    « 106 » اگر زنى را که در عدّه دیگرى است براى خود عقد کند، چنانچه مرد و زن ، یا یکى از آنان بدانند که عدّه زن تمام نشده و بدانند عقد کردن زن در عدّه حرام است ، آن زن بر او حرام مى شود ، اگرچه مرد بعد از عقد با آن زن نزدیکى نکرده باشد .

    « 107 » اگر زنى را براى خود عقد کند و بعد معلوم شود که در عدّه بوده، چنانچه هیچ کدام نمى دانسته اند که زن در عدّه است و یا این که نمى دانسته اند که عقد کردن زن در عدّه حرام است، در صورتى که مرد با او در زمان عدّه نزدیکى کرده باشد، آن زن بر او حرام مى شود و اگر نزدیکى کردن بعد از زمان عدّه بوده، عقد باطل است، ولى زن بر او حرام نمى شود، بلکه مى تواند بعدا زن را عقد نماید.
    « 108 » اگر انسان بداند زنى شوهر دارد و با او ازدواج کند، باید از او جدا شود و بعدا هم نمى تواند او را براى خود عقد کند، مگر این که نداند زن شوهر دارد و با او هم نزدیکى نکرده باشد، که دراین صورت فقط عقد باطل است، ولى بعد از طلاق او و تمام شدن ایام عدّه، ازدواج با آن زن، بنابراظهر مانعى ندارد.
    « 109 » اگر زن شوهردار ـ نَعوذُ بِاللّه ـ زنا کند ، بر شوهر خود حرام نمى شود و چنانچه توبه نکند و بر عمل خود باقى باشد، بهتر است که شوهر، او را طلاق دهد ولى باید مهرش را بدهد .
    « 110 » مادر ، خواهر و دختر کسى که لواط داده، بر لواط کننده حرام است، اگر چه لواط کننده و لواط دهنده بالغ نباشند، ولى اگر گمان کند که دخول شده، یا شک کند که دخول شده یا نه، بر او حرام نمى شوند.
    « 111 » اگر با مادر یا خواهر یا دختر کسى ازدواج نماید و بعد از ازدواج، با آن شخص لواط کند، بنا بر اظهر آنان بر او حرام نمى شوند، گر چه احوط باطل کردن عقد است به سبب طلاق .
    « 112 » اگر کسى در حال احرام، که یکى از اعمال حج است، با زنى ازدواج نماید عقد او باطل است، و چنانچه مى دانسته که در حال احرام زن گرفتن بر او حرام است، دیگر نمى تواند آن زن را عقد کند.
    « 113 » اگر زنى که در حال احرام است، با مردى که در حال احرام نیست، ازدواج کند، عقد او باطل است، و اگر زن مى دانسته که ازدواج کردن در حال احرام، حرام است، احتیاط واجب آن است، که بعدا با آن مرد ازدواج نکند.
    « 114 » اگر مرد طواف نساء را، که یکى از اعمال حج است، بجا نیاورد، زنش که به واسطه مُحْرِم شدن بر او حرام شده بود، حلال نمى شود، و نیز اگر زن طواف
نساء نکند، شوهرش بر او حلال نمى شود، ولى اگر بعدا طواف نساء را انجام دهند به یکدیگر حلال مى شوند.

    « 115 » اگر کسى دختر نابالغى را براى خود عقد کند و پیش از آن که نُه سال دختر تمام شود، با او نزدیکى و دخول کند، چنانچه او را افضا نماید بنا بر احتیاط واجب ، دیگر هیچ وقت نباید با او نزدیکى کند . ولى از زوجّیت او بدون طلاق بیرون نمى رود، در هرصورت تا وقتى هردو زنده هستند نفقه زن بر مرد است و غیر از مهر، دیه هم بر مرد واجب مى شود، و چنانچه افضا نکرده باشد، هرچند مرتکب حرام شده، ولى بنا بر اظهر آن زن بر او حرام نمى شود .
    « 116 » زنى را که سه مرتبه طلاق داده اند بر شوهرش حرام مى شود، ولى اگر با شرایطى که در کتاب طلاق گفته مى شود با مرد دیگرى ازدواج کند، آنگاه آن مرد او را طلاق دهد، شوهر اول مى تواند دوباره او را براى خود عقد نماید.
    « 117 » ازدواج دائم با زن پنجم براى کسى که چهار زن دائم دارد، جایز نیست مگر آن که بعضى از آنها را طلاق دهد، که اگر طلاق رجعى است باید عدّه به سر آید و اگر طلاق بائن است سرآمدن عدّه لازم نیست، اگر چه در زمان عدّه مکروه است و بلکه خلاف احتیاط است .

احکام نگاه کردن
    « 118 » نگاه کردن مرد به بدن زنان نامحرم و همچنین نگاه کردن به موى آنان چه با قصد لذت و چه بدون آن ، حرام است . و نگاه کردن به صورت و دست هاى آنها اگر به قصد لذت باشد، حرام است، و امّا بدون قصد لذت، نگاه به آنها بنا بر اظهر جایز است .
    « 119 » بنا بر احتیاط واجب نگاه کردن مرد به بدن و موى دخترى که نُه سالش تمام نشده ولى خوب و بد را مى فهمد جایزنیست، اگرچه بدون قصد لذت هم باشد.
    « 120 » نگاه کردن زن به بدن مرد نامحرم ، بنا بر احتیاط واجب ، حرام است . و همچنین نگاه کردن زن به بدن پسرى که بالغ نشده ولى خوب و بد را مى فهمد ، جایز نیست . و اما جواز نگاه کردن زن به قسمتى از بدن مرد نامحرم که غالباً باز است ، مثل سر ، خالى از وجه نیست ، مگر این که این نگاه کردن کمک به معصیت باشد .
    « 121 » دست زدن مرد به بدن زن نامحرم یا دست زدن زن به بدن مرد نامحرم ، مثل نگاه کردن ، حرام است . و دست زدن مرد به صورت و دست هاى زن نامحرم و بالعکس نیز بنا بر اظهر جایز نیست .
    « 122 » نگاه کردن به زنان اهل ذمّه بلکه به زنان کافرى که از هنگام تولد محکوم به کفر هستند به جاهایى از بدن آنها که عادتا پوشانیده نمى شود ، بدون قصد لذت و در صورتى که خوف واقع شدن در حرام نباشد، جایز است . و بنا بر اظهر نگاه کردن به زنان بادیه نشین و غیر آنها که عادت به پوشاندن ندارند، بدون قصد لذت، جایز است مگر در صورت خوف وقوع در حرام، پس معاشرت با آنها در داد و ستد و سایر نیازها ، جایز است .
    « 123 » شنیدن صداى زن نامحرم بدون قصد لذت، جایز است.
    « 124 » زن باید بدن و موى خود را از مرد نامحرم بپوشاند اگر چه کمک به حرام و قصد لذتى در بین نباشد، بلکه احتیاط واجب آن است که از پسر غیر بالغ که خوب و بد را مى فهمد نیز خود را بپوشاند . و همچنین احتیاط واجب آن است که مرد هم بدن خود را از زن نامحرم بپوشاند اگر چه کمک بر حرام نباشد، و اگر کمک بر حرام باشد پوشاندن بدن قطعاً واجب است، همان طور که پوشاندن عورت از زن نامحرم واجب است . و نیز احتیاط واجب آن است که مرد بدن خود را از دختر نامحرمى که نُه سالش تمام نشده ولى خوب و بد را مى فهمد بپوشاند، اگر چه قصد لذتى در بین نباشد.
    « 125 » نگاه کردن به عورت دیگرى، حتى به عورت بچه ممیّزى که خوب و بد را مى فهمد، حرام است، ولى زن و شوهر مى توانند به تمام بدن یکدیگر، چه ظاهر و چه باطن ، نگاه کنند.

    « 126 » مرد و زنى که با یکدیگر محرمند، اگر قصد لذت نداشته باشند مى توانند غیر از عورت، به تمام بدن یکدیگر نگاه کنند.
    « 127 » نگاه کردن مرد به بدن مرد دیگر با قصد لذت و همچنین نگاه کردن زن به بدن زن دیگر با قصد لذت ، حرام است ، ولى بدون قصد لذت جایز است .
    « 128 » اگر مرد براى معالجه زن نامحرم و یا زن براى معالجه مرد نامحرم ناچار شود که او را نگاه کند و دست به بدن او بزند ، اشکال ندارد ، ولى اگر بانگاه کردن بتواند معالجه کند نباید دست به بدن او بزند ، و اگر با دست زدن بتواند معالجه کند نباید نگاه کند .
    « 129 » اگر انسان براى معالجه کسى ناچار شود که به عورت او نگاه کند اشکال ندارد.
    « 130 » نگاه کردن و دست زدن به بدن پیرزن و بچه غیر ممیّز که خوب و بد را نمى فهمد، بدون قصد لذّت، جایز است.
    « 131 » نگاه کردن مرد به صورت زنى که مى خواهد با او ازدواج کند جایز است به شرط آن که بداند که مانع شرعى از ازدواج با او نیست و احتمال هم بدهد که زن ازدواج را قبول مى کند و احتمال بدهد که با این نگاه کردن اطلاع تازه اى پیدا مى کند . و با این شرایط ، نگاه کردن فقط براى این مرد جایز است ، اگر چه چند مرتبه باشد ، بلکه چنین نگاه کردنى براى جلوگیرى از نزاع بعد از عقد ، مستحب نیز هست و اجازه زن هم در آن لازم نیست ، و بنا بر اظهر نگاه کردن به مو و محاسن دیگر آن زن هم با همین شرایط جایز است . و وجهى دارد که زن هم بتواند به مردى که مى خواهد با او ازدواج کند با شرایطى که گفته شد نگاه کند .

مسائل متفرقه ازدواج
    « 132 » اگر مرد در عقد شرط کند که زن باکره باشد و بعد از عقد معلوم شود که باکره نبوده، بنابراظهر، مى تواند عقد رابهم بزند، ولى اگر به گمان باکره بودن با زنى ازدواج کرد و بعداً معلوم شود که باکره نیست، اختیار فسخ ندارد، مگر در صورتى که تَدلیسى در کار باشد.

    « 133 » مسلمانى که منکر خدا یا پیغمبر صلى الله علیه و آله وسلم شود، یا حکم ضرورى دین یعنى حکمى را که مسلمانان جزء دین اسلام مى دانند، مثل واجب بودن نماز و روزه را انکار کند، در صورتى که منکر شدن آن حکم به تکذیب خدا یا پیغمبر صلى الله علیه و آله وسلم برگردد ، مُرتَد است .
    « 134 » کسى که پدر یا مادرش در موقع بسته شدن نطفه او مسلمان بوده اند، چنانچه بعد از بالغ شدن اظهار اسلام کند، و بعدا مرتد شود ، زنش بر او حرام مى شود و باید به مقدارى که در احکام طلاق گفته مى شود عدّه وفات نگه دارد.
    « 135 » مردى که از پدر و مادر غیرمسلمان به دنیا آمده و مسلمان شده، اگر پیش از نزدیکى با همسرش مرتد شود، عقد او باطل مى گردد، و اگر بعد از نزدیکى مرتد شود، چنانچه زن او در سن زنهایى باشد که حیض مى بینند، باید آن زن به مقدارى که در احکام طلاق گفته مى شود، عدّه نگاه دارد، پس اگر پیش از تمام شدن عدّه، شوهر او مسلمان شود عقد باقى و گرنه باطل است.
    « 136 » اگر زن پیش از آن که شوهر با او نزدیکى کند، به طورى که در مسأله 1946 گفته شد، مرتد شود، عقد او باطل مى گردد، و همچنین است اگر بعد از نزدیکى مرتد شود ولى یائسه باشد، امّا اگر یائسه نباشد، باید به دستورى که در احکام طلاق گفته خواهد شد عدّه نگه دارد، پس اگر قبل از اتمام عدّه مسلمان شود، عقد باقى است و اگر تا آخر عدّه مرتد بماند، عقد باطل است.
    « 137 » اگر زن در عقد با مرد شرط کند که او را از شهر بیرون نبرد و مرد هم قبول کند، نباید زن را از آن شهر بیرون ببرد.
    « 138 » اگر زن از شوهر قبلى دخترى داشته باشد شوهر فعلى مى تواند آن دختر را براى پسر خود که از آن زن نیست عقد کند، و نیز اگر دخترى را براى پسر خود عقد کند، مى تواند با مادر آن دختر ازدواج نماید.
    « 139 » اگر زنى از زنا آبستن شود، جایز نیست بچه اش را سقط کند.
    « 140 » کسى که از زنا به دنیا آمده، اگر زن بگیرد و اولاد دار شود آن اولاد حلال زاده است.
    « 141 » هرگاه مرد در روزه ماه رمضان یا در حال حیض با زن نزدیکى کند معصیت کرده، ولى اگر بچه اى از آنان به دنیا بیاید حلال زاده است.

 http://www.bahjat.org

۹۲/۰۱/۲۰
حلقه وصل/ مجتبی

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی