حلقه عشق

حلقه عشق
کلمات کلیدی

ویژه زوجین – طبق آیات و روایات

آموزش کامل شب زفاف

پاسخ جالب امام(ره) به سوالی درباره تعدد زوجات

اخلاق؛ گمشده خانواده مدرن

چگونه آبروداری کنیم؟

احساسات همسرتان را بفهمید

شوهرم را عوض کردم

زندگی ام عوض نشد

چرا امام با خانواده به کربلا رفت؟

عطر حسین (علیه السلام) در متن زندگی

سفارشات امام حسین علیه السلام برای زندگی زناشویی

چگونه کودکانمان را با پیام غدیر آشنا کنیم؟

عیدغدیر مبارک

قربانی کردن ؛ عبور از تردید

سالروزشهادت امام باقرعلیه السلام

مادران شیرده گوشت گوساله نخورند

در این عروسی فاقد هرگونه زینتی باشید+عکس

دل تان گنجشکی نباشد

ناگفته‌های زندگی شهیدباهنروشهید رجایی از زبان همسر

خرافه‌هایی که مانع فرزندآوری خانواده‌های ایرانی شده است

ایران شدیدترین روند کاهش نرخ باروری در جهان را دارد

زوج‌های جوان به‌جای وام ۳ میلیونی تسهیلات ۱۰ میلیونی دریافت کنند

«میم» تضمین کننده یک ازدواج موفق

میزان فطریه و کفاره چقدر است+پاسخ مراجع تقلید

شمه ای از اخلاق معاشرت

عید فطر و نقش آن در تحولات فردی و اجتماعی

زن ندهید

به جوان بی ‎نماز

ملاک هایی برای ازدواج دختران

چرا پیامبرصلی الله علیه و آله وسلم با خدیجهسلام الله علیها ازدواج کرد؟

آخرین نظرات
  • ۸ اسفند ۹۸، ۱۲:۴۸ - پوریا قلعه
    ممنون

اَحکام نِکاح یا ازدواج _ آیةالله نوری همدانی

سه شنبه, ۲۰ فروردين ۱۳۹۲، ۰۷:۲۰ ب.ظ

بنام خالق عشق

اهمیت ازدواج در اسلام 

ازدواج یکی از مستحبّات بسیار موکّد اسلام است و احادیث بسیاری از حضرت رسول اکرم و اهل بیت مکرّم آن حضرت ( سلام الله علیهم ) در رابطه با ترغیب و تشویق به ازدواج و انتقاد و مذمّت از ترک ازدواج صادر شده است .

حضرت رسول اکرم ( صلّی الله علیه و آله ) فرمودند : « هیچ خانه ای در نزد خداوند ، بهتر از خانه ای که به وسیلة ازدواج برپا می شود و آباد می گردد ، نیست » .

و نیز آن حضرت فرمودند : « کسی که ازدواج کرد نصف دین خود را حفظ کرده است و مراقب نصف دیگر دین خود باشد » .

حضرت صادق ( علیه السّلام ) فرمودند : « دو رکعت نماز یک انسان متأهّل از 70 رکعت نمازی که شخص عَزَبْ بجا می آورد ، با فضیلّت تر است » .

حضرت رسول اکرم ( صلّی الله علیه و آله ) فرمودند : « پست ترین مُردگان شما افرادی هستند که از از دواج کردن خودداری کرده و عَزَب مانده اند » .

و اگر کسی بترسد که اگر ازدواج نکند در حرام می افتد ، ازدواج بر او واجب می شود .

بر اساس احادیث اهل بیت ( علیهم السّلام ) مخصوصاً ترک ازدواج بخاطر ترس از فقر و عدم امکانات اقتصادی ، مذموم است .

حضرت پیغمبر (صلی الله علیه و آله ) فرمودند : « کسی که به واسطة ترس از فقر ترک ازدواج می کند نسبت به خداوند سوءظنّ( گمان بد) بکار برده است و خداوند متعال فرموده است : ان یکونوا فقراء یغنهم الله من فضله یعنی اگر ازدواج کنندگان در فقر و مضیقة اقتصادی باشند خداوند آنها را از فضل و کرم خود بی نیاز خواهد کرد »

طبق احادیث اسلامی و این آیه از قرآن کریم ، ازدواج موجب از بین رفتن فقر و بوجود آمدن وسعت اقتصادی است . شخصی در محضر مبارک حضرت پیغمبر ( صلی الله علیه وآله ) از مضیقة اقتصادی شکایت کرد ، حضرتش فرمودند : « ازدواج کن تا مشکلات اقتصادی تو بر طرف شود » و این جریانات تا سه مرتبه تکرار شد و در هر دفعه آن حضرت وی را امر به ازدواج کرد و نیز آن حضرت فرمودند : « ازدواج کنید تا روزی شما وسعت پیدا بکند »

حضرت صادق ( علیه السّلام ) فرمودند : « افزایش روزی با ازدواج و داشتن اهل و عیال تَو‍أم است » .

در امر ازدواج باید قبل از هر چیز و بیش از همه به ایمان و تقوا و تعهّد اسلامی توجّهداشت .

رسول اکرم ( صلی الله علیه و آله ) فرمودند : « هنگامی که افرادی که از جهت اخلاق و تعهّد اسلامی و تدّین شایستگی دارند برای خواستگاری آمدند در ازدواج و وصلت با آنها جواب منفی ندهید و به ازدواج با آنها اقدام کنید و گرنه فتنه و فساد بزرگی دامنگیر جامعه خواهد شد »

اَحکام نِکاح یا ازدواج

به واسطة عقد ازدواج ، زن به مرد حلال می شود و آن بر دو قسم است : دائم و غیر دائم ، عقد دائم آنست که مدّت زناشویی در آن معین نشود و زنی را که به این قسم عقد می کنند دائمه گویند و عقد غیر دائم آن است که مدّت زناشویی در آن معیّن شود ، مثلاً زن را به مدّت یک ساعت یا یک روز یا یک ماه یا یک سال یا بیشتر عقد نمایند و زنی را که به این قسم عقد کنند مُتْعَه و صیغه نامند .

احکام عقد

(مسأله2359) در زناشوئی چه دائم و چه غیر دائم باید صیغه خوانده شود و تنها راضی بودن زن و مرد کافی نیست و صیغة عقد را یا خود زن و مرد می خوانند یا دیگری را وکیل می کنند که از طرف آنان بخوانند .

 

(مسأله2360) وکیل لازم نیست مرد باشد ، زن می تواند برای خواندن صیغة عقد از طرف دیگری وکیل شود .

 

(مسأله2361) زن و مرد تا یقین نکنند که وکیل آنها ، صیغه را خوانده است نمی توانند به یکدیگر نگاه محرمانه نمایند و گمان به اینکه وکیل صیغه را خوانده است کفایت نمی کند ، ولی اگر وکیل بگوید صیغه را خوانده ام کافی است .

 

(مسأله2362) اگر زنی کسی را وکیل کند که مثلاً ده روز او را به عقد مردی در آورد و ابتدای ده روز را معیّن نکند در صورتی که از گفتة زن معلوم شود که به وکیل اختیار کامل داده آن وکیل می تواند هر وقت که بخواهد او را ده روز به عقد آن مرد در آورد و اگر معلوم باشد که زن ، روز یا ساعت معیّنی را قصد کرده ، باید صیغه را مطابق قصد او بخواند .

 

(مسأله2363) یک نفر می تواند برای خواندن صیغه عقد دائم یا غیر دائم از طرف زن و مرد وکیل شود و نیز مرد می تواند از طرف زن وکیل شود و او را برای خود به طور دائم یا غیر دائم عقد کند و همچنین زن می تواند از طرف مرد وکیل شود که خود را به عقد او در آورد ولی احتیاط مستحب آن است که عقد را دو نفر بخوانند .

دستور خواندن عقد دائم 

 

(مسأله2364) اگر صیغة عقد دائم را خود زن و مرد بخوانند و اوّل زن بگوید: زَوَّجْتُکَ نَفْسی عَلَی الصَّداقٍ الْمَعْلُومٍ (یعنی خود را زن تو نمودم به مهری که معیّن شده) پس از آن بدون فاصله مرد بگوید : قَبٍلْتُ التَّز‌ْوٍیجَ ( یعنی قبول کردم این ازدواج را ) عقد صحیح است و اگر دیگری را وکیل کنند که از طرف آنها صیغة عقد را بخواند ، چنانچه مثلاً اسم مرد احمد و اسم زن فاطمه باشد و وکیل زن بگوید : زَوَّجْتُ مُوَکِلَّتی فاطٍمَهَ‌ مُوَکٍلَّکَ اَحْمَدَ عَلَی الصٍداقٍ‌ الْمَعْلُومٍ ، پس بدون فاصله وکیل مرد بگوید : قَبٍلْتُ لٍمُوَکٍلی اَحْمَدْ عَلَی الصٍداقٍ صحیح می باشد . و بهتر آنست لفظی که مرد می گوید با لفظی که زن می گوید مطابق باشد ، مثلاً اگر زن زَوَجْتُ می گوید مرد هم قَبٍلْتُ التًّزْویجَ‌ بگوید .

 

دستور خواندن عقد غیر دائم 

(مسأله2365) اگر خود زن و مرد بخواهند صیغة عقد غیر دائم را بخوانند ، بعد از آنکه مدّت و مَهر را معیّن کردند ، چنانچه زن بگوید : زَوَجْتُکَ نَفْسی فٍی الْمُدَّهٍ الْمَعْلُومَهٍ عَلَی الْمَهْرٍ الْمَعْلُومٍ‌ ، بعد بدون فاصله مرد بگوید قَبٍلْتُ صحیح است . و اگر دیگری را وکیل کنند و اوّل وکیل زن به وکیل مرد بگوید : مَتَّعْتُ‌ مُوَکِلَّتی مُوَکِلَّکَ فِی الْمُدَّهِ الْمَعْلُومَهِ عَلَی الْمَهْرِ الْمَعْلُومِ ، پس بدون فاصله وکیل مرد بگوید : قَبِلْتُ لِمُوَکِلی هکَذا صحیح میباشد . 

شرائط عقد 

(مسأله2366) عقد ازدواج چند شرط دارد :

اوّل : آنکه اگر مرد و زن قدرت خواندن صیغة عقد بعربی را داشته باشند ، ، بعربی بخوانند ؛ ولی اگر مرد و زن نتوانند صیغه را بعربی صحیح بخوانند ؛ به هر لفظی که صیغه را بخوانند صحیح است و لازم هم نیست که وکیل بگیرند امّا باید لفظی بگویند که معنی

«زَوَّجْتُ( تاآخر) وقَبِلْتُ» را بفهماند .

دوّم : مرد و زن یا وکیل آنها که صیغه را می خوانند ، قصد انشاء داشته باشند ، یعنی اگر خود مرد و زن صیغه را می خوانند ، زن به گفتن « زَوَّجْتُکَ نَفْسی » قصدش این باشد که خود را زن او قرار دهد و با گفتن این لفظ پیمان زناشوئی میان خود و آن مرد ببندد و مرد به گفتن « قَبِلْتُ التَّزْویجَ »این پیمان و زن بودن او را برای خود قبول نماید ، و اگر وکیل مرد و زن صیغه را می خوانند ، به گفتن « زَوَّجْتُ (تا آخر) و قَبِلْتُ » قصدشان این باشد که مرد و زنی که آنان را وکیل کرده اند ، زن و شوهر شوند و میان آنها زناشوئی برقرار شود .

سوّم : کسی که صیغه را می خواند عاقل باشد ، و بنابر احتیاط مستحّب بالغ باشد چه برای خود بخواند و چه از طرف دیگری وکیل شده باشد ؛ ولی اگر نا بالغ ممیِّز ، با قصد انشاء صیغة عقد را برای دیگری وکالتاً یا فضولتاً اجرا کند و او اجازه دهد یا برای خود با اذن یا اجازه ولّی عقد کند یا بعد از بلوغ ، عقد قبل از بلوغ را ، برای خود قبول کند ، صحیح می باشد .

چهارم : اگر وکیل زن و شوهر یا ولّی آنها صیغه را می خوانند ، در عقد ، زن و شوهر را معیّن کنند ، مثلاً اسم آنها را ببرند یا به آنها اشاره نمایند ، پس کسی که چند دختر دارد ، اگر به مردی بگوید زَوَجْتُکَ اِحْدی بَناتی ( یعنی زن تو نمودم یکی از دخترانم را ) و او بگوید قَبِلْتُ یعنی قبول کردم ، چون در موقع عقد ، دختر معیّن نبوده عقد باطل است .

پنجم : زن و مرد با ازدواج راضی باشند ، ولی اگر زن ظاهراً به کراهت اذن دهد و معلوم باشد قلباً راضی است ، عقد صحیح است .

 

(مسأله2367) اگر در عقد یک حرف غلط خوانده شود که معنی آن را عوض کند ، عقد باطل است .

 

(مسأله2368) کسی که دستور زبان عربی را نمی داند ، اگر قرائتش صحیح باشد و معنای هر کلمه از عقد را جداگانه بداند واز هرلفظی معنای آن را قصد نماید می تواند عقد را بخواند .

 

(مسأله2369) اگر زنی را برای مردی بدون اجازة آنان عقد کنند وبعداً زن و مرد بگویند به آن عقد راضی هستیم ، عقد صحیح است .

 

(مسأله2370) اگر زن ومرد یا یکی از آن دو را بازدواج مجبور نمایند وبعد از خواندن عقد راضی شوند وبگویند بآن عقد راضی هستیم ، عقد صحیح است .

 

(مسأله2371) پدر وجدّ پدری می توانند برای فرزند نابالغ یا دیوانة خود که به حال دیوانگی بالغ شده است وهمچنین اگر دیوانگی بعداز بلوغ بوده ، ازدواج کنند وبعد از آنکه آن طفل بالغ شد یا دیوانه عاقل گردید ، اگر ازدواجی که برای او کرده اند مفسده ای نداشته ، نمی تواند آن را بهم بزند واگر مفسده ای داشته ، می تواند آن را بهم بزند .

 

(مسأله2372) دختری که به حدّبلوغ رسیده  است هر چند رشیده هم باشد یعنی مصلحت خود را تشخیص بدهد در ازدواج خود چه دائم و چه موقت باید با اذن پدر یا جد پدر اقدام به ازدواج نماید.

 

(مسأله2373) اگر پدر وجدّ پدری غائب باشند . به طوری که نشود ازآنان اذن گرفت  ودختر هم احتیاج به شوهر کردن داشته باشد لازم نیست از پدر وجدّ پدری اجازه بگیرند وهمچنین اگر از ازدواج با کسی که با دختر کفو است ، را شرعاً و عرفاً منع کنند و دختر احتیاج به شوهر کردن داشته باشد و نیز اگر دختر باکره نباشد ، در صورتی که بکارتش به واسطة شوهر کردن از بین رفته باشد ، اجازه پدر و جدّ لازم نیست .

 

(مسأله2374) اگر پدر ، یا جدّ پدری برای پسر نابالغ خود زن بگیرد ، پسر باید بعد از بالغ شدن ، خرج آن زن را بدهد .

 

(مسأله2375) اگر پدر یا جدّ پدری برای پسر نابالغ خود زن بگیرد ، چنانچه پسر در موقع عقد مالی داشته ، مدیون مهر زن است و اگر در موقع عقد مالی نداشته ، پدر یا جدّ او باید مهر زن را بدهند 

 

عیبهائی که بواسطة آنها می شود عقد را بهم زد

 

(مسأله2376) اگر مرد بعد از عقد بفهمد که زن یکی از این هفت عیب را دارد می تواند عقد را بهم بزند :

اوّل : دیوانگی .

دوّم : مرض خوره .

سوّم : مرض برص ( پیسی ) .

چهارم : کوری .

پنجم : شل بودن به طوری که معلوم باشد .

ششم : آنکه افضا شده ، یعنی راه بول و حیض یا راه حیض و غائط او یکی شده باشد ، ولی اگر راه حیض و غائط او یکی شده باشد بهم زدن عقد اشکال دارد و باید احتیاط شود .

هفتم : آنکه گوشت ، یا استخوانی یا غدّه ای در فَرْج او باشد که مانع نزدیکی شود .

 

(مسأله2377) اگر زن بعد از عقد بفهمد که شوهر او قبل از عقد دیوانه بوده یا بعداً دیوانه شده است یا قبل از عقد آلتِ مردی نداشته یا قبل از عقد عِنِین بوده است و نمی تواند وطی و نزدیکی نماید یا بعد از عقد بدون آنکه نزدیکی کرده باشد ، عِنِّین شده یا تخم های او را قبل از عقد کشیده اند می تواند عقد را بهم بزند .

 

(مسأله2378) اگر مرد یا زن ، به واسطة یکی از عیبهائی که در دو مسأله پیش گفته شد ، عقد را بهم بزند ، باید بدون طلاق از هم جدا شوند .

 

(مسأله2379) اگر به واسطة آنکه مرد عِنِّین است و نمی تواند وطی و نزدیکی کند ؛ زن عقد را بهم بزند ، شوهر باید نصف همر را بدهد . ولی اگربه واسطة یکی از عیبهای دیگری که گفته شد مرد یا زن عقد را بهم بزند ، چنانچه مرد با زن نزدیکی نکرده باشد ، چیزی بر او نیست و اگر نزدیکی کرده ، باید تمام مِهر را بدهد .

 

عدّه ای از زنها که ازدواج با آنان حرام است 

(مسأله2380) ازدواج با زنهائی که مثل مادر و خواهر و مادر زن با انسان محرم هستند ، حرام است .

 

(مسأله2381) اگر کسی زنی را برای خود عقد نماید ، اگر چه با او نزدیکی نکند ، مادر و مادرِ آن زن و مادر پدر او هرچه بالا روند به آن مرد محرم می شوند .

 

(مسأله2382) اگر زنی را عقد کند و با نزدیکی نماید ، دختر و نوة دختری و پسری آن زن هر چه پائین روند ، چه در وقت عقد باشند یا بعداً به دنیا بیایند ، به آن مرد محرم می شوند .

 

(مسأله2383) اگر با زنی که برای خود عقد کرده نزدیکی هم نکرده باشد ، تا وقتی که آن زن در عقد او است نمی تواند با دختر او ازدواج کند .

 

(مسأله2384) عمّه و خالة پدر و عمّه و خالة پدر ِ پدر و عمّه و خالة مادر و عمّه و خالة مادرِ مادر هر چه بالا روند ، به انسان محرمند .

 

(مسأله2385) پدر و جّد شوهر ، هر چه بالا روند و پسر و نوة پسری و دختری او هر چه پائین آیند چه در موقع عقد باشند ، یا بعداً به دنیا بیایند به زن او محرم هستند .

 

(مسأله2386) اگر زنی را برای خود عقد کند ، دائمه باشد یا صیغه ، تا وقتی که آن زن در عقد او است ، نمی تواند با خواهر آن زن ازدواج نماید .

 

(مسأله2387) اگر زن خود را به ترتیبی که در کتاب طلاق گفته می شود ، طلاق رجعی دهد ، در بین عدّه نمی تواند خواهر او را عقد نماید ، بلکه در عدّة طلاق بائن هم که بعداً بیان می شود ، احتیاط مستحب آنست که از ازدواج با خواهر او خودداری نماید . و اگر زنی را متعه کرده باشد و مدّت او را بخشیده یا تمام شده باشد ، بنابر اقوی در عدّة او می تواند با خواهر او به طور دائم یا موّقت ازدواج کند .

 

(مسأله2388) انسان نمی تواند بدون اجازة زنِ خود با خواهر زاده و برادر زادة او ازدواج کند ولی اگر بدون اجازة زنش آنان را عقد نماید و بعداً زن راضی شود و بگوید به آن عقد راضی هستم آن عقد صحیح و نافذ می شود .

 

(مسأله2389) اگر زن بفهمد شوهرش برادر زاده و خواهر زادة او را عقد کرده و حرفی نزند ؛ چنانچه بعداً رضایت ندهد عقد آنان باطل است .

 

(مسأله2390) اگر انسان پیش از آنکه دختر عمّه یا دختر خاله خود را بگیرد با مادر آنان زنا کند ، دیگر نمی تواند با آنان ازدواج نماید .

 

(مسأله2391) اگر با دختر عمّه یا دختر خالة خود ازدواج نماید و پیش از آنکه با آنان نزدیکی کند با مادرشان زنا نماید عقد آنان اشکال ندارد .

 

(مسأله2392) اگر با زنی غیر از عمّه و خالة خود زنا کند ، احتیاط واجب آن است که با دختر او ازدواج نکند ، ولی اگر زنی را عقد نماید و با او نزدیکی کند ، بعد با مادر او زنا کند ، آن زن بر او حرام نمی شود ، و همچنین است اگر بعد از عقد پیش از آنکه با او نزدیکی کند با مادر او زنا نماید ، ولی در این صورت احتیاط مستحّب آن است که از آن زن جدا شود .

 

(مسأله2393) زن مسلمان نمی تواند به عقد کافر در آید ، مرد مسلمان هم نمی تواند با زنهای کافره غیر اهل کتاب ازدواج نماید ، ولی متعه کردن زن اهل کتاب مانند یهود و نصاری مانعی ندارد ، بلکه ازدواج آنها به طور دوام نیز بنابر اقوی جائز است ولی این احتیاط ترک نشود که در صورتی اقدام به ازدواج به طور دوام به آنها بکند که متمّکن از ازدواج با زن مسلمان نباشد .

 

(مسأله2394) اگر با زنی که در عدّة طلاق رجعی است زنا کند ، آن زن بر او حرام می شود و اگر با زنی که در عدّة متعه ، یا طلاق بائن ، یا عدّة وفات است ، زنا کند بعداً می تواند او را عقد نماید ، اگر چه احتیاط مستحّب آن است که با او ازدواج نکند و معنای طلاق رجعی و طلاق بائن و عدّة متعه و عدّة وفات در احکام طلاق گفته خواهد شد .

 

(مسأله2395) اگر با زن بی شوهری که در عدّه نیست زنا کند ، بعداً می تواند آن زن را برای خود عقد نماید ، ولی احتیاط مستحّب آن است که صبر کند تا آن زن حیض ببیند بعد او را عقد نماید ، و همچنین است اگر دیگری بخواهد آن زن را عقد کند .

 

(مسأله2396) اگر زنی را که در عدّة دیگری است برای خود عقد کند ، چنانچه مرد و زن ، یا یکی از آنان بدانند که عدّة زن تمام نشده و بدانند عقد کردن زن در عدّه حرام است آن زن بر او حرام می شود ، اگر چه مرد بعد از عقد کردن با آن زن نزدیکی نکرده باشد .

 

(مسأله2367) اگر زنی را برای خود عقد کند و بعد معلوم شود که در عدّه بوده چنانچه هیچکدام نمی دانسته اند زن در عدّه است و نمی دانسته اند که عقد کردن زن در عدّه حرام است ، در صورتی که مرد با او نزدیکی کرده باشد ،آن زن بر او حرام ابدی می شود.

 

(مسأله2398) اگر انسان بداند زنی شوهر دارد و با او ازدواج کند باید از او جدا شود و بعداً هم نمی تواند او را برای خود عقد کند . و همچنین است اگر نداند که آن زن شوهر دارد ولی بعد از ازدواج با او نزدیکی کرده باشد . 

 

(مسأله2399) زن شوهر دار اگر زنا بدهد بر مرد زنا کننده حرام ابدی می شود ولی بر شوهر خود حرام نمی شود و چنانچه توبه نکند و بر عمل خود باقی باشد ، بهتر است که شوهر ، او را طلاق دهد ولی باید مهرش را بدهد .

 

(مسأله2400) زنی را که طلاق داده اند و زنی که صیغه بوده و شوهرش مدّت او را بخشیده یا مدّتش تمام شده ، چنانچه بعد از مدّتی شوهر کند و بعد شک کند که موقع عقدِ شوهر دوّم ، عدّة شوهر اوّل تمام بوده یا نه ، باید به شک خود اعتنا نکند .

 

(مسأله2401) مادر و خواهر و دختر پسری که لواط داده بر لواط کننده حرام است اگر چه لواط کننده و لواط دهنده بالغ نباشند . ولی اگر گمان کند که دخول شده ؛ یا شک کند که دخول شده یا نه ، بر او حرام نمی شوند .

 

(مسأله2402) اگر با مادر یا خواهر یا دختر کسی ازدواج نماید وبعد از ازدواج با آن کس لواط کند آنها بر او حرام نمی شود . هر چند بعد ازازدواج ، دخول بر زوجه صورت نگرفته باشد .

 

(مسأله2403) اگر کسی در حال احرام که یکی از کارهای حجّ است ، با زنی ازدواج نماید عقد او باطل است ، وچنانچه می دانسته که زن گرفتن بر او حرام است ، دیگر نمی تواند آن زن را عقد کند .

 

(مسأله2404) اگر زنی که در حال احرام است با مردی که در حال احرام نیست ازدواج کند ، عقد او باطل است ، واگر زن می دانسته که ازدواج کردن در حال احرام حرام است ، واجب است بعداً با آن مرد ازدواج نکند .

 

(مسأله2405) اگر مرد طواف نساء را که یکی از کارهای حجّ است ، بجا نیاورد ، زنش که به واسطة مُحْرِم شدن بر او حرام شده بود حلال نمی شود ، ونیز اگر زن طواف نسا ء نکند شوهرش بر او حلال نمی شود ، ولی اگر بعداً طواف نساءرا انجام دهند به یکدیگر حلال می شوند .

 

(مسأله2406) اگر کسی دختر نابالغی را برای خود عقد کند وپیش از آنکه نُه سال دختر تمام شود ، با او نزدیکی و دخول کند ، چنانچه او را اِفضا نماید ، هیچ وقت نباید با او نزدیکی کند .

 

(مسأله2407) زنی را که سه مرتبه طلاق داده اند بر شوهرش حرام میشود ، ولی اگر با شرایطی که در کتاب طلاق گفته می شود با مرد دیگری ازدواج کند ، شوهر اوّل می تواند دوباره اورا برای خود عقد نماید .

اَحکامِ عقد دائم

 

(مسأله2408) زنی که عقد دائمی شده نباید ندون اجازة شوهر از خانه بیرون رود وباید خود را برای هر کامیابی جنسی که او می خواهد تسلیم نماید وبدون عذر شرعی از نزدیکی او جلوگیری نکند واگر در اینها از شوهر اطاعت کند ، تهیّة غذا ولباس ومنزل او ولوازم دیگری که در کُتُب دیگر تفصیلاً ذکر شده بر شوهر واجب است واگر تهیّه نکند چه توانائی داشته با شد ، مدیون زن است .

 

(مسأله2409) اگر زن در کارهائی که در مسأله پیش کفته شد اطاعت شوهر را نکند گناهکار است وحقّ غذا ولباس ومنزل وهمخوابی ندارد ، ولی مهر او از بین نمی رود .

 

(مسأله2410) مرد حق ندارد زن خود را به خدمت خانه مجبور کند .

 

(مسأله2411) مخارج سفر زن اگر بیشتر از مخارج وطن باشد با شوهر نیست ولی اگر شوهر مایل باشد که زن را سفر را ببرد باید خرج سفر اورا بدهد .

 

(مسأله2412) زنی که از شوهر اطاعت می کند اگر مطالبة خرجی کند وشوهر ندهد می تواند در هر روز به اندازة خرجی آن روز بدون اجازه از مال او بردارد واگر ممکن نیست چنانچه ناچار باشد که معاش خود را تهیّه کند ، د رموقعی که مشغول تهیه معاش است اطاعت شوهر بر او واجب نیست .

 

(مسأله2413) مرد نمی تواند زن دائمی خود را به طوری ترک کند که نه مثل زن شوهر دار با شد نه مثل زن بی شوهر ، لکن واجب نیست هر چهار شب یک شب نزد او بماند .

 

(مسأله2414) شوهر نمی تواند بیش از چهار ماه نزدیکی با عیال دائمی خود را ترک کند

 

(مسأله2415) اگر در عقد دائمی مهر را معیّن نکنند ، عقد صحیح است و چنانچه مرد با زن نزدیکی کند ، باید مهر او را مطابق مهر زنهائی که مثل او هستند بدهد .

 

(مسأله2416) اگر موقع خواندن عقد دائمی برای دادن مهر مدّتی معیّن نکرده باشند ، زن می تواند پیش از گرفتن مهر از نزدیکی کردن شوهر جلوگیری کند ، چه شوهر توانائی دادن مهر را داشته با شد ، چه نداشته باشد . ولی اگر پیش از گرفتن مهر به نزدیکی راضی کود وشوهر با او نزدیکی کند دیگر نمی تواند بدون عذر شرعی از نزدیکی شوهر جلو گیری نماید .

 

مُتْعه یاصیغه

(مسأله2417) صیغه کردن زن اگر چه برای لذّت بردن هم نبا شد صحیح است .

 

(مسأله2418) شوهر بیش از چهار ماه نباید نزدیکی با متعةخود را ترک کند .

 

(مسأله2419) زنی که صیغه می شود اگر در عقد شرط کند که شوهر با او نزدیکی نکند عقد وشرط او صحیح است وشوهر فقط می تواند لذّتهای دیگر از او ببرد ، ولی اگر بعداً به نزدیکی راضی شود ، شوهر می تواند با او نزدیکی نماید .

 

(مسأله2420) زنی که صیغه شده اگر چه آبستن شود ، حق خرجی ندارد .

 

(مسأله2421) زنی که صیغه شده  حق همخوابی ندارد واز شوهر ارث نمی برد، وشوهر هم از او ارث نمی برد.

 

(مسأله2422) زنی که صیغه شده اگر نداند که حق خرجی وهم خوابی ندارد عقد او صحیح است ، وبرای آنکه نمی دانسته حقّی به شوهر پیدا نمی کند .

 

(مسأله2423) زنی که صیغه شده ، می تواند بدون اجازة شوهر از خانه بیرون برود ، ولی اگر به واسطه بیرون رفتن ، حقّ شوهر از بین می رود ، بیرون رفتن او حرام است .

 

(مسأله2424) اگر زنی مردی را وکیل کند که به مدّت ومبلغ معیّن اورا برای خود صیغه نماید ، چنانچه مرد او را برای عقد دائم خود در آورد یا به غیر از مدّت یا مبلغی که معیّن شده اورا صیغه کند ، وقتی آن زن فهمید ، اگر بگوید راضی هستم عقد صحیح وگرنه باطل است .

 

(مسأله2425) پدر وجدّ پدری می توانند برای محرم شدن ، یک ساعت یا دو ساعت زنی را به عقد پسر نابا لغ خود در آورند ، ونیز می توانند دختر نابالغ خود را برای محرم شدن ، به عقد کسی در آورند ، ولی باید آن عقد برای دختر مفسده نداشته با شد.

 

(مسأله2426) اگر پدر یا جدّپدری ، طفل خود را که در محلّ دیگری است و نمی داند زنده است یا مرده ، برای محرم شدن به عقد کسی در آورد ، بر حسب ظاهر محرم بودن حاصل می شود وچنانچه بعداًمعلوم شود که در موقع عقد آن دختر زنده نبوده ، عقد باطل است وکسانی که به واسطة عقد ظا هراً محرم شده بودند ، نا محرمند .

 

(مسأله2427) اگر مرد مدّت صیغه را ببخشد .چنانچه با او نزدیکی کرده ، با ید تمام چیزی را که قرار گذاشته به او بدهد واگر نزدیکی نکرده ، باید نصف آن را بدهد .

 

(مسأله2428) مرد می تواند زنی را که صیغة او بوده و هنوز عدّه اش تمام نشده به عقد دائم خود در آورد یا اینکه دوباره صیغه نماید ، ولی در موقعی که هنوز صیغة او است و مدّت تمام نشده است اگر بخواهد او را به عقد دائم خود در بیاورد باید اوّل مدّت او را ببخشد و سپس او را به عقد دائم خود در بیاورد .

  

احکام نگاه کردن 

(مسأله2429) نگاه کردن مرد به بدن زن نا محرم و همچنین نگاه کردن به موی آنان ، چه با قصد لذّت و چه بدون آن ، حرام است . و نگاه کردن به صورت و دستها اگر به قصد لذّت باشد ، حرام است ، ولی بدون قصد لذّت حرام نیست . و نیز نگاه کردن زن به بدن مرد به جز صورت و دستها حرام می باشد و نگاه کردن به صورت و بدن و موی دختر نا بالغ اگر به قصد لذّت نباشد و به واسطة نگاه کردن هم انسان نترسد که به حرام بیفتد اشکال ندارد ، ولی بنا بر احتیاط باید جاهائی را که مثل ران و شکم معمولاً می پوشانند ، نگاه نکند .

(مسأله2430) اگر انسان بدون قصد لذّت به آن قسمت از بدن زنهای کافر که معمولاً نمی پوشانند نگاه کند در صورتی که نترسد به حرام بیفتد ، اشکال ندارد .

 

(مسأله2431) زن باید بدن و موی خود را از مرد نامحرم بپوشاند ؛ بلکه احتیاط واجب آن است که بدن و موی خود را پسری هم که بالغ نشده ولی خوب و بد را می فهمد و به حدّی رسیده که مورد نظر شهوانی است ، بپوشاند .

 

(مسأله2432) نگاه کردن به عورت دیگری حرام است ، اگر چه از پشت شیشه یا در آئینه یا آب صاف و مانند اینها باشد . و احتیاط واجب آنست که به عورت بچّه ممیز هم نگاه نکنند . ولی زن و شوهر می توانند به تمام بدن یکدیگر نگاه کنند .

 

(مسأله2433) مردو زنی که بایکدیگر محرمند ، اگر قصد لذّت نداشته باشند می توانند غیر از عورت به تمام بدن بدن یکدیگر نگاه کنند .

 

(مسأله2434) مرد نباید باقصد لذّت به بدن مرد دیگر نگاه کند و نگاه کردن زن هم به بدن زن دیگر با قصد لذّت حرام است .

 

(مسأله2435) عکس برداشتن مرد از زن نامحرم حرام نیست ولی اگر برای عکس برداشتن مجبور شود که حرام دیگری انجام دهد مثلاً دست به بدن او بزند نباید عکس او را بردارد و اگر زن نامحرمی را بشناسد در صورتی که آن زن مُتَهَتَّک نباشد ، به عکس او نگاه کند .

(مسأله2436) اگر در حال ناچاری ، زن بخواهد زن دیگر یا مردی غیر از شوهر خود را تنقیه کند ؛ یا عورت او را او را آب بکشد ، باید چیزی در دست کند که دست او به عورت آنها نرسد و همچنین است اگر مرد بخواهد مرد دیگر ، یا زنی غیر از زن خود را تنقیه کند ، یا عورت او را آب بکشد .

 

(مسأله2437) اگر مرد برای معالجة زن نامحرم ناچار باشد که او را نگاه کند و دست به بدن او بزند اشکال ندارد ، ولی اگر با نگاه کردن بتواند معالجه کند نباید دست به بدن او بزند و اگر با دست زدن بتواند معالجه کند ، نباید او او را نگاه کند .

 

(مسأله2438) اگر انسان برای معالجة کسی ناچار شود که به عورت او نگاه کند چنانچه ضرورت با نگاه کردن در آئینه مرتفع می شود آئینه را در مقابل گذاشته و دران نگاه کند ولی اگر چاره ای جز نگاه کردن به عورت نباشد اشکال ندارد .

مسائل متفرّقه زناشوئی 

 

(مسأله2439) کسی که به واسطة نداشتن زن به حرام می اففتد ، واجب است زن بگیرد و همچنین زنی که به واسطة نداشتن شوهر به حرام می افتد واجب است اقدام به شوهر کردن نماید .

 

(مسأله2440) اگر شوهر در عقد شرط کند که زن باکره باشد و بعد از عقد معلوم شود که باکره نبوده ، می تواند عقد را بهم بزند .

 

(مسأله2441) اگر مرد و زن نامحرم در محلّ خلوتی باشند که کسی در آنجا نباشد و دیگری هم نمی تواند وارد شود ، چنانچه بترسند که به حرام بیفتند باید از آنجا بیرون بروند و نمازشان درآنجا صحیح نیست ولی اگر طوری باشد که کس دیگر بتواند وارد شود یا بچّه ای که خوب و بد را می فهمد درآنجا باشد ، اشکال ندارد .

 

(مسأله2442) اگر مرد مهر زن را در عقد معیّن کند و قصدش این باشد که آن را ندهد ، عقد صحیح است ولی مهر را باید بدهد .

 

(مسأله2443) مسلمانی که منکر خدا یا معاد یا پیغمبر شود ، یا حکم ضروری دین ، یعنی حکمی را که مسلمانان جزء دین اسلام می دانند ، مثل واجب بودن نماز و روزه انکار کند ، در صورتی که بداند آن حکم ضروری دین است و انکار آن ، انکار نبوّت پیغمبر ( صلّی الله علیه وآله ) است ، مرتّد است .

 

(مسأله2444) اگر زن پیش از آنکه شوهرش با او نزدیکی کند به طوری که در مسأله پیش گفته شد مرتد شود ؛ عقد او باطل می گردد . و همچنین است اگر بعد از نزدیکی مرتد شود ولی یائسه باشد ، امّا اگر یائسه نباشد ، باید به دستوری که در احکام طلاق گفته خواهد شد عدّه نگهدارد ؛ پس اگر در بین عدّه مسلمان شود عقد باقی و اگر تا آخر عدّه مرتدّ بماند ، عقد باطل است . و معنای یائسه در مسأله 437 گذشت .

 

(مسأله2445) کسی که مسلمان زاده است چنانچه بعد از بالغ شدن اظهار اسلام کند ، اگر مرتد شود زنش بر او حرام می شود و باید به مقداری که در احکام طلاق گفته می شود عدّة وفات نگهدارد . ودر اصطلاح به چنین شخصی مُرْتَدّ فطری می گویند .

 

(مسأله2446) مردی که از پدر و مادر غیر مسلمان به دنیا امده و مسلمان شده اگر پیش از نزدیکی با عیالش مُرتدّ شود ، عقد او باطل می گردد و اگر بعد از نزدیکی مرتّد شود ، چنانچه زن او درسن زنهائی باشد که حیض می بینند باید آن زن به مقداری که در احکام طلاق گفته می شود عدّه نگهدارد ، پس اگر پیش از تمام شدن عدّه ، شوهر او مسلمان شود عقد باقی وگرنه باطل است .

 

(مسأله2447) اگر زن در عقد با مرد شرط کند که او را از شهر بیرون نبرد و مرد هم قبول کند ؛ نباید زن را از آن شهر بیرون ببرد .

 

(مسأله2448) اگر زن انسان ، از شوهر سابقش دختری داشته باشد ؛ انسان می تواند آن دختر را برای پسر خود که از آن زن نیست ، عقد کند و همچنین اگر زن انسان از شوهر سابقش پسری داشته باشد انسان می تواند دختر خود را که از آن زن نیست به ازدواج آن پسر در بیاورد . و نیز اگر دختری را برای پسر خود عقد کند می تواند با مادر آن دختر ازدواج نماید .

 

(مسأله2449) اگر زنی از  زنا آبستن شود ، جایز نیست بچّه اش را سقط کند .

 

(مسأله2450) اگر کسی بازنی که شوهر ندارد و در عدّة کسی هم نیست ، زنا کند  ، چنانچه بعد او را عقد کند و بچّه ای از آنان پیدا شود ، در صورتی که ندانند از نطفةحلال است یا حرام ، آن بچّه حلال زاده است .

 

(مسأله2451) اگر مرد نداند که زن در عدّه است و با او ازدواج کند ، چنانچه زن هم نداند و بچّه ای از آنان به دنیا بیاید ، حلال زاده است و شرعاً فرزند هر دو می باشد ؛ ولی اگر زن می دانسته که در عدّه است و می دانسته که در عقد عدّه حرام است شرعاً بچّه ؛    

فرزند پدر است و در هر دو صورت عقد آنان باطل است و به یکدیگر حرام می باشند .

 

(مسأله2452) اگر زن بگوید یائسه ام نباید حرف او را قبول کرد ، ولی اگر بگوید شوهر ندارم با در عدّه نیستم حرف او قبول می شود .

 

(مسأله2453) اگر بعد از انکه انسان با زنی ازدواج کرد ، کسی بگوید آن زن شوهر داشته و زن بگوید نداشتم ، چنانچه شرعاً ثابت نشود که زن شوهر داشته ، باید حرف زن را قبول کرد .

 

(مسأله2454) اگر زنی که آزاد و مسلمان و عاقل است دختری داشته باشد ، تا هفت سال دختر تمام نشده پدر نمی تواند او را از مادرش جدا کند .

 

(مسأله2455) مستحبّ است در شوهر دادن دختری که بالغه است یعنی مکلّف شده عجله کنند ، حضرت صادق ( علیه السّلام ) فرمودند : « یکی از سعادتهای مرد آن است که دخترش در خانة او حیض نبیند » .

 

(مسأله2456) اگر زن مهر خود را به شوهر صلح کند که زن دیگر نگیرد ، احتیاط واجب آن است که زن مهر را نگیرد و شوهر هم با زن دیگر ازدواج نکند .

 

(مسأله2457) کسی که از زنا به دنیا آمده ، اگر زن بگیرد و بچّه ای پیدا کند آن بچّه حلال زاده است .

 

(مسأله2458) هر گاه مرد در روزة ماه رمضان یا در حال حیض زن با او نزدیکی کند معصیت کرده ، ولی اگر بچپه ای از انان به دنیا بیاید حلال زاده است .

 

(مسأله2459) زنی که یقین دارد شوهرش در یفر مرده اگر بعد از عدّة وفات که مقدار آن در احکام طلاق گفته خواهد شد ؛ شوهر کند و شوهر اوّل از سفر برگردد باید از شوهر دوّم جدا شود و به شوهر اوّل حلال است ولی اگر شوهر دوّم با او نزدیکی کرده باشد ؛ زن باید عدّه نگهدارد و شوهر دوّم باید مهر او را مطابق زنهائی که مثل او هستند بدهد ولی خرج عدّه ندارد .

 http://noorihamedani.com

۹۲/۰۱/۲۰
حلقه وصل/ مجتبی

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی